سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنده که دانشجو نیستم و چند سالیست بقول رفقا فارغ شده ایم . از طرفی هم خیلی دلم می خواست در جلسه آقا با دانشجویان شرکت کنم. هنوز با این نیت کلنجار می رفتم که ناگهان بنده خدایی تماس گرفت و به یکبار صاحب نه یک کارت بلکه ده کارت شدم و از برکت آن  9 نفر دیگر هم روانه این محفل شدند ...
قبل از صحبت های آقا یکی دوتا استاد و چند دانشجو صحبت کردند که عمرا صدا و سیما این قسمت را کامل پخش کند .( فردا شب :‏الان این قسمت هم از شبکه یک پخش شد . واقعا جای تعجب داره !‏)‏ تقریبا تمامی بیانات آقا را یادداشت کردم . آنقدر گرم نوشتن و گوش دادن بودن که تازه بعد از اتمام جلسه فهمیدم چقدر آفتاب پدردربیاوری بود . نمی دانم آیا شما هم در این جلسه بودید یا نه ؟ یا حداقل مشروح سخنرانی را از تلویزیون دیدید یا نه ؟ همینقدر بگویم و بشنوید و باور کنید یا نکنید که هم خودم در باب مسایل کانون راحت شدم (و این نتیجه فرعی ست )و هم آنقدر سخنرانی عجیب و بی نظیری بود که بارها خطاب به خود گفتم اگر کسی هم در اینجا ذره ای تفکرات ضد انقلابی در دلش بود همه اش پاک شد . (و این نتیجه اصلی ست ).
سعی کردم شاه کلید های بیانات آقا را در اینجا بیاورم . هم یک یادآوری به خودم و دوستانی که در این جلسه بودند و هم یک مشوق برای کسانی که نبودند و نمی خواهند شرح یکی از بهترین محافل رهبر با جوانان را از دست بدهند .


- شیراز همیشه دارالعلم بوده و دانشگاه نیز دارلعلم است . شیراز همیشه پایگاه علم بوده و دانشگاه نیز پایگاه علم است . اینجا دارالعلمی در دالعلم دیگر و پایگاهی در پایگاه دیگر است ...
- این جلسه سیاسی خوب و درستی بود .
- این حرفهای نمایندگان دانشجو که صحبت کردند حرفهای دل ماست لکن برخی پرداخت لازم دارد .
- بنده هم مطالبات بسیج دانشجویی را دارم . الگوی اسلامی چقدر عمل شده ؟
- بگذاریم دانشجو تصمیم سازی کند و تصمیم گیری را مسئول بکند که باید پاسخگو باشد . دنبال این باشیم که محیط دانشگاهی تصمیم سازی و ایجاد گفتمان باشد .
- نماینده دانشجوی علوم پزشکی از علوم پایه دفاع کرد و این درس خوبی بود که دانشجوها صنفی و رشته ای به مسایل نگاه نکنند بلکه نیاز کشور را نگاه کنند .
- حرفهای نماینده دانشجویی انجمن اسلامی (آرمان 57) همان حرفهای دل ماست . گفتید شما شعار عدالت می دهید و دانشجو را می گیرند و آنکه به عدالت صدمه می زند را نمی گیرند . شما زرنگی کنید و از درخواست عدالت کوتاهی نکنید . تخلفاتی ممکن است انجام شود ، شما زرنگی تان این باشد که مطالبه کنید . اما انتقاد شخصی یا مصداق سازی نکنید زیرا هم احتمال اشتباه است هم اینکه وسیله ای میشود برای زرنگ قانون دان های قانون شکن که سو استفاده کنند . شما زرنگی کنید اسم نیاورید ، پرچم را بلند کنید تا آنکس که جرمی کرده حساب کار خود را بکند و بقیه هم دلگرم بشنود .
 بنابراین مشکلی در کار شما جوانان مومن نیست . امید به شما جوان هاست . وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن . نرنجیم . این حرفهای دل ماست منتها فرق من و شما این است که فهمیده ایم باید صبر کرد .شما جوانید و پرشور و حرارت و بی صبر . این علاج هم ندارد .(خنده حضار) همه چیزهایی که شما گفتید به حول و قوه الهی تحقق پیدا خواهد کرد . (تکبیر حضار)
- رییس جمهور پرکار و محترم و صمیمی ...
- در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب هستیم . مایلم در محیط های دانشجویی در مورد داوری نسبت به عملکرد و توفیق انقلاب بحث شود . ما هم جمع بندی می کنیم به این امید که شما هم جمع بندی کنید .
- تبیین در مبارزات اسلامی و بیان واقعیت و تبلیغ خیلی اهمیت دارد .
- ما خیلی مصرف زده ایم . باید آنرا حل کنیم و صدا و سیما هم نقش دارد .
- امروز مصرف گرایی ، مسابقه تجمل پرستی ، مسابقه تولید پول یک طبقه جدید ایجاد کرده .
- نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست بلکه مشوق است زیرا باعث اقتدار می شود ولی اینکه آحاد مردم دلشان لک بزند برای مسابقه اشرافی گری و تجمل پرستی چیز نامطلوبی است .
- ... بقیه اش هم برای بعد انشالله ...

توجه 1- قسمت پنجم وبلاگ آقاسید بروز شده .
توجه 2- دو سه تا نامه تر و تمیز و خوب در مورد انفجار کانون رهپویان بین خواص مردم شیراز منتشر شده که برای خواندن آنها به اینجا مراجعه کنید .


نوشته شده در  یکشنبه 87/2/15ساعت  12:52 صبح  توسط مرفه با درد (حنیف) 
  نظرات دیگران()

قسمت پنجم :‏ 87/02/11

و حال می دانم هنگامی که احمد کاظمی به آقا گفت دعا کن من هم چون صیاد شهید شوم چگونه از درون می سوخت و آب می شد . وقتی رفقا می روند تو به حال خود گریه می کنی و می سوزی و آنها به تو می خندند . این تنها جاییست که گریه و خنده یک معنا دارد .

امروز آقا به شیراز آمد . خیلی ها به استقبال رفتند . مردم خوشحال بودند و گمانم آقا هم همینطور . خانواده شهدا نیز به استقبال رفتند و امیدوار بودند . انتظامات تمامی عکسهای شهدا را بزور از مردم گرفت . خانواده شهدا دیگر خوشحال نبودند . گمانم آقا هم همینطور ...

خودشان قرار می گذارند و بیانیه صادر می کنند که تا اعلام نتیجه از طرف قاضی کسی حق اظهار نظر کارشناسی ندارد . اما از آن زمان تا کنون بارها و بارها گفتند و تکرار کردند که بمبی در کار نبوده ! معنی این حرف آیا چیزی جز اظهار نظر کارشناسانه ایست ؟ مانند اقای وزیر اطلاعات ...

همیشه خطرناک ترین دشمنی نسبت به اسلام اول از جانب منافقین بوده و بعد از جانب کفار . امروز نیز بیشترین حجم  وقت و انرژی ما صرف فتنه های داخلی می شود بجای مبارزه با صهیونیسم !

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قسمت چهارم - 02/02/87 ساعت 12:45 شب

این مثل معروف را شنیده اید که می گوید : نظر دادی باور کردم ، اصرار کردی شک کردم ، قسم خوردی فهمیدم که دروغ می گویی ! حکایت این مثل حکایت آقایان مغرض یا جاهل و بی کفایتی است که در لحظات انفجار در صحنه حضور نداشتند و در ساعت اول بعد از آن قبل از کار کارشناسی گفتند هرگونه اقدام خرابکارانه از طرف هر گروه معاندی منتفی است و منبع انفجار به تسحیلات نظامی درون یادمان شهدا بر می گردد ! ... و این قصه ی از پیش طراحی شده را بارها و بارها در روزهای بعد تکرار کردند . یکبار از زبان دادستانی کشور ، بار دیگر از زبان رییس دادگستری ... بار دیگر بزرگترین روزنامه های استان فارس و تهران ، بار دیگر خطیب نماز جمعه تهران ! ...  

الحمدلله پروژه اول باند مافیایی و اطلاعاتی مبنی بر محکومیت بی برو وبرگرد کانون و اعلام انفجار از درون یادمان شهدا با شکست مواجه شد و کارشناسی پرونده به این سمت سوق یافته که منبع انفجار در زیر قفسه یادمان شهدا بوده . و این نتیجه  ی دفاع از خویشتن کانون بوسیله ارائه مستندات عکس و فیلمی ست که دست کارشناسان فرمایشی را در انحراف مسیر پرونده بسته است . بعد از اتمام مراسم ختم شهدا در روز جمعه با یکی از مقامات ارشد استانداری فارس که همدیگر را میشناختیم همین بحث را داشتم .ایشان در نهایت بحث به بنده فرمود حالا اگر فرض کنیم بمبی هم در کار بوده ما که نباید امنیت شهررا زیر سوال ببریم . در مملکت داری صلاح و مصلحت ها را هم باید مدنظر گرفت . در جواب گفتم حاج آقا ! انفجار کانون مثل سقوط هواپیمای نظامی نیست که چندین تن از بهترین سردارانمان شهید شوند و بعد بگویید علت حادثه از موتور هواپیما یا بی احتیاطی خلبان بوده و قضیه را فیصله دهید . مردم هم که به مدارک دسترسی نداشتند و حرف شما را شاید باور کردند . اما الان واقعه در میان خود مردم اتفاق افتاده ، هزاران نفر در حسینیه شاهد ماجرا بودند . دهها هزار نفر از مستمعین کانون بارها و بارها لوازم داخل یادمان شهدا را دیده اند ، مدارک و عکسهای صحنه انفجار در دست مردم است . دیگر نمی توانید علت واقعی را مخفی کنید .در ثانی صلاح و مصحلت ها لایه بندی ست و برخی بر دیگری اولویت بیشتری دارد . آیا الان مصلحتی بزرگتر از این وجود دارد که نظام خودش را دروغگو نکند ؟ چه مصلحتی بالاتر از این ؟
بخاطر همین هم است که به خوبی اقای انجوی در سخنرانی شب گذشته خود گفتند که اگر پنجاه هزار کارشناس از دویست هزار نقطه جهان هم بیاورید و حرف شما را بگویند عقل ما را که نمی توانید بایکوت کنید !

  دو سه روزیست که وقتی احتمال شکست پروژه اولشان یعنی تعطیلی و محکومیت کانون بویسله اتهام انفجار از درون یادمان شهدا رو به شکست نهاد بلافاصله پروژه دوم از پیش طراحی شده خود را مبنی بر بدنام کردن کانون رو کردند . شبهانی در اذهان عموم ، علمای شهر و قاضی پرونده ایجاد کرده اند مبنی بر اینکه خب حالا که منبع انفجار در زیر یادمان شهدا بوده حتما یکی از اعضای کانون مینی را به همراه خود از کاروان های راهیان نور آورده و آنجا منفجر کرده یا اینکه یکی از شهدا که عضو واحد شهدای کانون هم بود کلید قفسه یادمان شهدا را داشته و درشب واقعه مینی را از درون قفسه برداشته و در زیر یادمان منفجر کرده و ... 
الان تمامی زور باند مافیایی بر این قرار گرفته تا مسیر بررسی های قاضی پرونده را به این سمت سوق دهد. یعنی بررسی کردن هر حدس و گمان عجیب و مضحکی جز آنچه که بر خلاف میلشان است. دلایل متقن فنی وجود دارد که وجود هر ماده انفجاری جز بمب را در زیر قفسه معراج شهدا منتفی می کند . حتی ادعای مین هم براحتی قابل رد است که فعلا در اینجا به آن نمی پردازیم ...

مطلب بالا ادامه دارد  و انشالله بزودی بروز خواهد شد ...

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قسمت سوم : 281/01/87 ساعت 12 شب

امروز عصر بیانیه شورای امنیت کشور منتشر شد . (امنیت کشور زیر نظر وزیر کشور هست و با امنیت ملی فرق دارد)
الان فرصت نوشتن ندارم . کوتاه مختصر مفید همه حرفمان در لوگوی زیر است. از دوستان خوبم که با ما همفکرند دعوت می کنم این لوگو را در وبلاگ خود قرار دهند .



اینم آدرسش : http://www.tinypic.info/files/0t1uglztdec1jk80z8x5.jpg
مهم : وبلاگ آقاسید بروز شد . با نگفته ها خیلی حرفها را گفته . خیلی بهتر از من و تو . حالی که آقاسید دارد را هیچ کدام ما نداریم .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قسمت دوم : 28/01/87 ساعت 3بامداد

امروز تشییع جنازه شهدا بود . جای همه آنهایی که نبودند خالی بود . من کربلا رفتم و آنها بی کربلا شهید شدند .خیلی حرفها برای گفتن دارم. می خواهم از دوست عزیزم شهید مسعود رضایی بنویسم . از نامردی و نفاق فرماندار و استاندار شیراز، از فساد سیستم اطلاعات شیراز ،از بغض و کینه های صدا و سیما نسبت به کانون ، از شعور و معرفت بالای مردمی که امروز در تشییع جنازه شرکت کردند ، از همدلی و عزم بچه های کانون برای ساختن کانونی بهتر از همیشه .... اما من کربلا رفتم و آنها بی کربلا شهید شدند اما امشب شب اول قبر شهداست . امشب در گلزار شهدا بوی سیب فضا را پر خواهد کرد . شهدا امشب مهمان دارند  . خدایا ...
نمی دانم امشب شهدا مهمان حسین اند یا حسین مهمان شهدا ؟‏ هم علی اکبر دادیم . هم قاسم . هم رقیه دادیم هم زینب . هم ابالفضل دادیم هم حسین . دست های قلم شده . بدن های بی سر . جوانان عربا عربا . پاره پاره .
امشب حسین جواب نکیر و منکر شهدا را خواهد داد . امشب حسین به آنها خواهد گفت که چگونه این جوانها در مجلس عزای او در وقت حسین حسین گفتن پاره پاره شدند . حسابم با حسینه ... حسینه ... کتابم با حسینه ... حسینه ... سوال از من چه می پرسی چه می پرسی ؟ جوابم با حسینه ... حسینه .... وای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امشب شهدا به وصال محبوب می رسند .... امشب شب لقاءالله ست . امشب شب پایان تمام آرزوهاست . امشب شب چیدن میوه تمام اعتکافهای دنیاست . امشب خدا منتظر شهداست و شهدا منتظر خدا . یا ایتها النفس المطمئنه . ارجعی الی ربک راضیه مرضیه . امشب شب لقاءالله ست . پایان همه آرزوها ...
حال خوبی ندارم . گاهی احساس ورشکستگی میکنم و گاهی التماس . گاهی نا امید و گاهی امیدوار . دلم در گلزار شهداست . در انتهای گودال قبر شهید ...



لینک ها را بروز کردم . آلبوم تصاویر را از دست ندهید . تک عکس ها با شما حرف خواهد زد . مصاحبه حاج جواد جلایر بانی حسینیه سیدالشهدا هم بسیار شنیدنیست و حتما و حتما به هر وسع و قلم خوب و بدی هم که دارید در شب بیست و چهارم شرکت کنید. 
شب بیست و چهارم - فراخوان ارسال آثار ویژه بمب گذاری حسینیه سید الشهداء

وبلاگها :
نمایشگاه ادوات نظامی چیست ؟ وبلاگ دنیای راه راه
تلخ اما شیرین - وبلاگ یه قطره اشک
موت (ماه ناتمام این روزها همه وقتش مشغول ویژه نامه سایت رهپویان است ) .وبلاگ ماه ناتمام
شهادت مبارکتان - وبلاگ زمزم دل
سیما جان خسته نباشید ! - وبلاگ آهستان
بمب در حسینیه سید الشهدا - وبلاگ فلورانس مهربون
و خدا داناتر است - وبلاگ زیر زمین هفتم
رهپویان وصال به وصال رسیدند - وبلاگ بی عینک
با نگاه آخرینش خنده کرد - وبلاگ چتر 
محشری هست - وبلاگ سوک سوک
نجمه آسمانی شد - وبلاگ عطر یاس
فاجعه شیراز - وبلاگ درویش پابرهنه

لینک های ویژه :
تسلیت پارسی بلاگ به بچه های کانون رهپویان وصال شیراز
سانسور حیرت انگیز فاجعه شیراز در رسانه ملی !
مصاحبه با حاج جواد جلایر -بانی حسینیه سید الشهدا - مصاحبه رو بشنوید و ببینید این پیرغلام نورانی امام حسین چقدر متفاوت است !
بمب گذاری در کانون - یک بحث داغ و شلوغ تالارگفتمانی
شهدای بمب گذاری کانون - یک لینک فوق العاده جذاب که امیدوارم بیشتر بروز بشه
فیلم لحظه انفجار
اخبار بمب گذاری در رسانه ها - این روزها اولین لینکی رو که باز میکنم اینجاست
پیام پنهان بمب گذاری شیراز
آلبوم تصاویر
- تشییع و تدفین شهدا - غسل و کفن شهدا - بمب گذاری - مجروحین و ...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
قسمت اول :‏ 87/01/25  ساعت 17

گزارش عینی از لحظات انفجار :‏


الان در حال و هوایی نیستم که توان توصیف صحنه های به خاک و خون کشیده شدن برادرانم را داشته باشم
. فقط به عنوان یک شاهد عینی گوشه هایی را از آنچه با چشم خود دیده ام می نویسم .
طبق تمامی شنبه شب ها که مصادف است با جلسات هفتگی کانون رهپویان وصال ؛ خودم را برای شرکت در جلسه حدود ساعت 30/8 به حسینیه رساندم . بعد از چند دقیقه آقاسید سخنرانی را تمام کردند و همراه با خاموش شدن چراغها ؛ مجلس با اشعاری خطاب به امام زمان عج وارد فضای دلنشینی شد . مناجات با حضرت ده دقیقه ای طول کشید و بعد از آن مناجات الراجین (مناجات امیدواران – از مناجات های دهگانه امام زین العابدین ع ) . یا من اذا ساله عبد اعطاه و اذا قربه ادناه ...
وصف آن لحظات به هیچ وجه میسر نیست و این بگذار تا وقت دگر.

مجلس وارد سینه زنی شد و بعد از شور اولیه ای که معمولا ده دقیقه بیشتر طول نمی کشد نوبت به خواندن واحد رسید . بنده درست کنار دیوار و در وسط حسینیه ایستاده بودم . هنوز بیت های اول خوانده نشده بود که صدای انفجار مهیبی از پشت سرم شنیده شد و همراه با آن در یک لحظه نور سفیدی با شعله های آتش فضای حسینیه را پر کرد . موج انفجار به حدی زیاد بود که بی اختیار بر روی زمین پرتاب شدم و اشیاء مختلفی به سر و بدن همه می خورد . هنوز گیچ بودم و نمی دانستم در چه وضعیتی هستم و چه اتفاقی افتاده . صدای ناله و فریاد حسینیه را پر کرده بود . تا اینکه برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم. بچه ها گوشه به گوشه روی زمین افتاده بودند . تکه های بدن مجروحین و شهدا بر در و دیوار حسینیه دیده می شد . خرده های شیشه تمام کف را پوشانده و دیوار انتهای حسینیه خراب شده بود . دود غلیظی بهمراه بویی شبیه باورت تمام فضا را پر کرده بود . لحظاتی کسی نمی دانست چه باید بکند . یکی به این طرف می دوید یکی آن طرف ؛ یکی بر سر جنازه شهیدی نشسته بود و ناله می زد . یکی بقیه را از حسینیه بیرون می کرد . وضع مجروحین و سوختگی ناشی از انفجار آنقدر شدید بود که بدون راهنمایی امدادگر نمی توانستیم کاری بکنیم . هاج و واج شده بودم . تا اینکه نیروهای امداد کانون مدیریت صحنه را بدست گرفتند وبا آوردن پتو مجروحین را بر روی آن می گذاشتند و از حسنیه خارج می کردند . بیرون از حسینیه محشر کبری بود . صدای انفجار به دورترین نقاط شهر رسیده بود و خبر آن در کمتر از نیم ساعت در سطح شهر پخش شد . مردم از تمامی نقاط شهر به کانون هجوم آورده بودند و خیابان شهید اقایی مملو از جمعیت بود . نیروهای انتظامی درب های اول کانون را بستند و با تشکیل حلقه های لایه به لایه از خود مردم در حیاط حسینیه مانع از هجوم مردم می شدند . آمبولانس های متعددی وارد حسینیه می شدند و با تکمیل ظرفیت به سرعت از آنجا خارج می شدند . در همین گیر و دار جناب فرماندار و همینطور استاندار فارس از راه رسیدند . در همان حیاط حسینیه ایستادند و قبل از ورود به حسینیه و بازدید از چگونگی وضعیت در مقابل دوربین های صدا و سیما گزارش عجیبی از وضعیت موجود دادند که باعث حیرت تمامی حضار شد . فرماندار گفت : نیروهای امنیتی ما بررسی کردند و هرگونه  اقدام خرابکارانه یا بمب گذاری منتفی هست . شگفتی من از این بود که تا آن لحظه هنوز هیچ نیروی کارشناسی وارد حسینیه نشده بود !!! چند سرهنگ نیروی انتظامی را دیدم که کنار هم ایستاده بودند . خیلی ناراحت بودم . نزد آنها رفتم و گفتم چرا به مردم دروغ می گویید ؟ فکر می کنید اگر واقعیت را به مردم نگویید به نفع مردم است ؟ بلافاصله یکی از آنها با تشر جوابم را داد و دیگری مرا با کمک سربازی مورد عنایت قرار داده و حواله ام دادند به یک لباس شخصی که مودب تر از آنها بود. مدتی با هم صحبت کردیم . نظریه بمب گذاری را بکلی متنفی می دانست . به او گفتم تو بهتر می دانی یا من که در مجلس بودم ؟ گفت :عزیز من ریشه منافقین بعد از دهه 60 خشکیده شده و دیگر نباید اسم اینجور چیزها را آورد .رهبری هم می خواهند به شیراز بیایند و اصلا دلیلی ندارد ما مردم را دچار وحشت کنیم ! گفتم : خود دانید . شما دو راه دارید . یا خود را از بی عرضگی تامین امنیت شهر تبرئه کنید و مسئولیت امشب را به گردن مسئولین کانون بیاندازید و یک دلیل فنی هم برایش بتراشید . و یا اینکه واقعیت را صادقانه با مردم مطرح کنید و ببینید که مثل همیشه نه تنها حضور مردم کمرنگ تر نخواهد شد بلکه بیشتر از دیگر جاها در صحنه خواهند آمد . مباحثه مان به جایی نرسید . خداحافظی کردم و رفتم . جمعیت به سختی متفرق می شد . گهگداری صداهایی حاکی از درگیری  بین مردم و نیروی ویژه انتظامی از بیرون حسینیه شنیده می شد. آمبولانس ها در حیاط حسینیه پشت درب های بسته مانده بودند و بعلت ازدحام جمعیت در پشت درب نمی توانستند از حسینیه خارج شوند .

آیت الله حائری نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیراز در همان ساعات اولیه خود را به حسینیه رسانده بودند . و بعد از بازدید از صحنه انفجار ضمن تایید بمب گذاری و تاثر ؛ شهادت جوانان رهپویان وصال را به حاج اقای انجوی نژاد تبریک و تسلیت گفتند . حاج اقا تا آن لحظه خوب خودش را نگه داشته بود ولی با دیدن اقای حائری آرام آرام آثار انقلاب در صورتش هویدا می شد. آیت الله حائری گفت مگر این جوانها را برای همین شهادت آماده نکرده بودی ؟ خب این هم شهادت . آقا سید گفت : ولی من می خواستم خودم اول بروم . آیت الله حائری گفت : عزیزم قاعده همین است . امام حسین ع هم اول یارانش شهید شدند . بعد آیت الله حائری جمله ای گفتند که خیلی برایم جالب بود . گفتند : این حادثه مرا به یاد حادثه حزب جمهوری اسلامی انداخت .

لینک های مرتبط :‏
سایت رهپویان وصال - بچه ها کل سایت را پایین آورده اند و جای آن روی ویژه نامه لبیک یا حسین کار میکنند . تمامی اخبار ؛‏ گزارش و حتی فیلم لحظات انفجار را می توانید در اینجا ببینید.
گزارش بمب گذاری - وبلاگ عطر سیب
بمب بود آقا بمب بود - وبلاگ یه نسل سومی
انفجار بمب در شیراز - وبلاگ دنیای راه راه
چشمتان روز به روز کورتر باد - وبلاگ حرفهای زورکی
والله خیر الماکرین - وبلاگ بغض های نترکیده
گزارش بمب گذاری در کانون - وبلاگ نحل
سروده ای در وصف شهدای کانون - وبلاگ آقای تیپ
انفجار در شیراز واهیت وهابیت را افشا کرد - وبلاگ نامحرمانه

لینک های ویژه :‏
مصاحبه با مسئول کانون


نوشته شده در  یکشنبه 87/1/25ساعت  5:58 عصر  توسط مرفه با درد (حنیف) 
  نظرات دیگران()


علی حبه جُنه . قسیم النار و الجَنه . وصی المصطفی حقا . امیر الانس و الجِنه

هیچگاه گمان نمی کردم زمان تحویل سال کنار ضریح امیرالمونین ع باشم . تحویل سال ساعت 9 بود و ما از ساعت 4 به حرم رفته بودیم تا هم قبل از ازدحام جمعیتی که بعلت سال نو  لحظه به لحظه بر آن افزوده می شد بتوانیم یک دل سیر آقا را زیارت کنیم و هم آنکه زمان تحویل سال در نزدیکی های حضرت جاخوش کنیم .یکی امین الله می خواند ، یکی جامعه کبیره ، دیگری عاشورا ،قرآن ، اشک ، دعا ، نگاه و نگاه ... و سال نو شد . زمزمه های یا علی و یاعلی بلند شد و همه یکصدا دم یاعلی گرفتند . نگاهم به ضریح دوخته شده بود . همه را به یاد آوردم و به نیابتشان گفتم : السلام علیک یا امیرالمونین ...

من زار الحسین کمن زار الله فی عرشه 
کربلا آخر دنیاست . چگونه آنرا برایت توصیف کنم ؟ بگذار تا همین ابتدا به عجز خود در ابراز احساساتم اعتراف کنم . یک عمر یا حسین گفتم و نفهمیدم که او همه کاره دنیاست. یک عمر سینه زن حسین بودم و نفهمیدم که او براستی خون خداست. تا به زیارتش نروی نمی فهمی . تا صورتت را بر آستانش نگذاری نمی فهمی . تا بوسه بر ضریح علی اکبرش نزنی ، تا شش گوشه اش را در آغوش نگیری ، تا زیر قبت الحسین منتقم خونش را از عمق جان فریاد نزنی نمی فهمی.
زایر حسین که دیگر مداح نمی خواهد . خودش روضه خوان خودش می شود . فقط کافیست گوشه ای بایستی و رو به ضریحش بگویی السلام علیک یا اباعبدالله . حال به آخر دنیا رسیده ای . تو در عرشی و خدا را زیارت کرده ای. دیگر چه می خواهی ؟

این مسجد بوی اعتکاف می داد
خدا را شکر که برخلاف سفر قبل از فیض زیارت کامل مسجد کوفه و سهله محروم نماندیم . اگر از بنده بپرسند که آنها را توصیف کن می گویم مسجد کوفه مسجد حکومتی خداست و مسجد سهله مسجد عشق بازی با خدا . در روایت آمده است که اصلا خداوند دوست دارد از مسجد سهله خوانده شود و دوست دارد بنده اش از آنجا با او مناجات کند .حتما به همین دلیل هم هست که تمامی انبیا و اولیا در این مسجد با خدا مناجات کرده اند و برای بسیاری از آنها در جای جای آن مقام وجود دارد . حتما به همین دلیل هم هست که امام عصر عج همیشه در این مسجد با خدا مناجات می کنند . حتما به همین دلیل هم بود که وقتی پایان اعمال مسجد سهله با اذان مغرب مقارن شد ، اکثر زوار شیرین ترین نماز وداعیه عمرشان را خواندند . شیرین تر از نماز وداعیه دهها اعتکاف ! 

خر دجال و استثمار فرهنگی 
پشت سر زایرها راه می افتاد و مدام می گفت : حاجی، انا مسکین . انا مسکین . قیافه رقت انگیزی داشت . مثل بیشتر بچه های کوچه های عراق . به من که نزدیک شد گفتم : رووووح ، فلوس لا موجود ! بدم که بری باهاش دیش ماهواره بخری ؟ 

بعد از نماز ظهر در صحن حضرت امیر ع با یک جوان عراقی از شهر حله خوش و بشی کردم و از اوضاع عراق پرسیدم . او هم از ایران می پرسید. در انتها به یک دیش مخابراتی که روی دیوار صحن نصب شده بود اشاره کردم و پرسیدم شما به این چه می گویید؟ گفت ستلایت . گفتم اخوی همین ستلایت شما را بی غیرت کرده . وگرنه بیرون انداختن آمریکایی ها مثل آب خوردن است . من برای نجات شما از دست آمریکایی ها دعا نمی کنم . برای نجاتتان از دست این خر دجال دعا می کنم . فقط سرش را با تاسف تکان داد .

فتوبلاگ کربلا
عکسهای زیادی در طول سفر کربلا گرفتم که 40 تای آنرا با موضوعات مختلف در فتوبلاگم قرار دادم . برخی از عکسها بیانگر اتفاقات تاسف باری است که حتی در رسانه های ایران منعکس نشده است . مانند درگیری برخی نیروهای نظامی دولتی و غیردولتی در اطراف بین الحرمین و سواستفاده بعثی ها یا به تعبیر دیگری وهابیون از این اتفاق که منجر به خرابی و به آتش کشیده شدن دیوارهای حرم امام حسین ع و انفجار یکی از گلدسته ها شده است .یا دو عکس جالب دیگر صحنه ای از چند جوان ایرانی است که ساعت 12 نیمه شب واکسی صلواتی در وسط بین الحرمین راه انداخته بودند و کفشهای زایرین را واکس می زدند . چند عکس هم از دیش های ماهواره ای خانه های عراق گرفته ام که بخوبی در آنها نشان داده شده که چگونه ماهواره حتی در بین خانه های بسیار محقر مردم فقیر عراق اپیدمی شده است . ابتدا فکر می کردم بعلت عدم آنتن دهی مناسب یا وجود صدا و سیمای قوی در عراق مردم به ماهواره رو آورده اند ولی وقتی در شهر می دیدیم که بعضی از خانه ها فقط آنتن تلویزیون داشتند نظرم عوض شد که این نکته در یکی از عکس ها نیز بخوبی نشان داده شده .برای دیدن فتوبلاگ اینجا کلیک کنید.

سوغاتی کربلا !!!
عکسی زیبایی از گنبد و گلدسته های حرم حضرت ابالفضل ع که از پشت بام نزدیک ترین ساختمان به حرم گرفته شده است . اندازه آنرا خیلی کوچک نکرده ام تا هم بعنوان یک پوستر بزرگ قابلیت چاپ داشته باشد و هم بتوان از آن بعنوان پس زمینه ویندوز استفاده کرد .فکر کنم تاحالا چنین عکسی در اینترنت وجود نداشته . برای دریافت عکس اینجا کلیک کنید.

مزاح دوستان
در پیام های یادداشت قبلی وبلاگ برخی دوستان کنایه زده اند که اغنیا سوی کربلا روند و ما امام رضا می رویم و یا خوش بحال مرفه ها ... البته در اینکه مزاح فرموده اند شکی نیست . ولی خرج دویست هزار تومان سفر کربلا برای شیعه ای که امام صادق ع فرموده اند یکبار زیارت کربلا بر هر شیعه ای که شرایطش را دارد واجب است گمان نمی کنم خیلی سخت باشد . آنقدر هزینه ها و بریز و بپاش های غیرضروری و غیر واجب در زندگی های من و شماست که براحتی می توان با مقداری صرفه جویی هزینه سفر کربلایی که یکبارش واجب است را جور کنیم .یکی از دعاهای ثابتم در حرم حسینی این بود که همه عاشقان کربلا کربلایی شوند .انشالله . 


نوشته شده در  دوشنبه 87/1/12ساعت  11:46 عصر  توسط مرفه با درد (حنیف) 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خونه جدید
ویژه : رای اعتماد به کابینه دهم
یادداشت سوم انتخاباتی
چرا هواداران آقای موسوی از ایشان برگشته اند ؟
انتخابات بالاشهر شیراز
چرا به احمدی نژاد رای میدهم ؟
کاریکاتور سیاست در ماه ربیع
غزه 4- هجدهمین روز مقاومت
غزه 3 - خط قرمز نظام در قبال غزه !!؟؟
غزه 1 - مطالبه ای جهاد را تبلیغ کنیم
اشراف عارف مسلک
بمب گذاری شیراز و ابهامی بزرگ
احوالپرسی خدا
دیگر برایت نامه نمی نویسم
در حواشی اعتکاف 87
[همه عناوین(36)]